جدول جو
جدول جو

معنی لم تک - جستجوی لغت در جدول جو

لم تک
نمد پاره، تکه ای از نمد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دُ تَ)
صفراغون. عصفورالشوک. عصفورالسیاح. طروغلودقس. طروغلودیس. طرغلودیس. (یادداشت مؤلف). مرغی است برابر گنجشک پیوسته در کنار آب نشیند و دم جنباند و آن را به یونانی طرغلودیس و به عربی عصفورالشوک خوانند. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). و رجوع به دم به آب زنک و دم جنبانک شود
لغت نامه دهخدا
دو یا چند کس که با هم در دو (دویدن) همراهی کنند: ... با کسان که کفاء ت ایشان ندارد خود را هم تگ و هم عنان سازد، رفیق راه همراه: ما و مجنون بره بادیه هم تگ (هم تگ) بودیم قدمی چند ز همراهی ما دور افتاد. (شریف)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم تک
تصویر هم تک
((~. تَ))
رفیق، همراه
فرهنگ فارسی معین
پایان، انتها
فرهنگ گویش مازندرانی
نوک پا
فرهنگ گویش مازندرانی